دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 26هزارگزی شمال باختری کرمانشاه، با 163 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش، واقع در 8هزارگزی خاور هشتپر با 1095 تن سکنه، آب آن از گرگانرود و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) نام کوهی است به اصفهان، (یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 26هزارگزی شمال باختری کرمانشاه، با 163 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش، واقع در 8هزارگزی خاور هشتپر با 1095 تن سکنه، آب آن از گرگانرود و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) نام کوهی است به اصفهان، (یادداشت مؤلف)
بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خالی نبود و اکثر اوقات در برف مخفی باشد، دورش سی فرسنگ بود. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 200)
بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خالی نبود و اکثر اوقات در برف مخفی باشد، دورش سی فرسنگ بود. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 200)
نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است، (جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27)، کوهی است در جنوب غربی ولایت اسپاهان، (یادداشت مؤلف) دهی از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، دارای 150 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و ذرت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام دو ده از دیه های واقعدر جنوب استرآباد که به شاه کوه بالا و پائین معروفند، (رابینو ترجمه فارسی ص 169 بخش انگلیسی ص 137) دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان، دارای 45 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام یکی از کوههای غرب ایران در کرمانشاهان که در سرحد ایران و عراق قرار گرفته است، (جغرافیای غرب ایران ص 95 و 27)، کوهی است در جنوب غربی ولایت اسپاهان، (یادداشت مؤلف) دهی از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان، دارای 150 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و ذرت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام دو ده از دیه های واقعدر جنوب استرآباد که به شاه کوه بالا و پائین معروفند، (رابینو ترجمه فارسی ص 169 بخش انگلیسی ص 137) دهی از دهستان برزاوند شهرستان اردستان، دارای 45 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در هشت هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال راه بهبهان به آغاجاری واقع است، ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیر، مالاریایی، و سکنۀ آن 150 تن میباشد، شغل اهالی صنایع دستی، قالی، قالیچه، جوال و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان که در هشت هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 48هزارگزی شمال راه بهبهان به آغاجاری واقع است، ناحیه ای است کوهستانی، گرمسیر، مالاریایی، و سکنۀ آن 150 تن میباشد، شغل اهالی صنایع دستی، قالی، قالیچه، جوال و گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور، جلگه، گرم سیر با 326 تن سکنه، آب از قنات محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ده کوچکی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند 118 هزارگزی جنوب خاوری قاین، کوهستانی سردسیر با 16 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور، جلگه، گرم سیر با 326 تن سکنه، آب از قنات محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری، راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ده کوچکی است از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند 118 هزارگزی جنوب خاوری قاین، کوهستانی سردسیر با 16 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس واقع شده و 26 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار که در 10 هزارگزی شمال خاور لنگه بر کنار راه عمومی لنگه به بندرعباس واقع شده و 26 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
نام بادی که در بابل سر و نواحی آن از آغاز شبانگاه تا بامداد وزد و در اول گرم و سپس خنک باشد. در تابستان هوا را خنک و در زمستان سرد کند، طمطراق و رجزخوانی: یکی نامه بنوشت پر باد و دم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. یکی نامه بنوشت باباد و دم که قیصر چرا کرد با من ستم. فردوسی. کجا خواهران جهاندار جم کجا نامداران با باد و دم ؟ فردوسی. ، لاف. دعوی باطل: یکسره میره همه باد است و دم یکدله میره همه مکر و مریست. حکیم غمناک (از فرهنگ اسدی). ، اشتلم: فریدون فرخ که با داغ و درد بگیتی درون دیده پرآب کرد... ز تور و ز سلم آمد این باد و دم که بر ایرج آمد از ایشان ستم. فردوسی
نام بادی که در بابل سر و نواحی آن از آغاز شبانگاه تا بامداد وزد و در اول گرم و سپس خنک باشد. در تابستان هوا را خنک و در زمستان سرد کند، طمطراق و رجزخوانی: یکی نامه بنوشت پر باد و دم سخن گفت هرگونه از بیش و کم. فردوسی. یکی نامه بنوشت باباد و دم که قیصر چرا کرد با من ستم. فردوسی. کجا خواهران جهاندار جم کجا نامداران با باد و دم ؟ فردوسی. ، لاف. دعوی باطل: یکسره میره همه باد است و دم یکدله میره همه مکر و مریست. حکیم غمناک (از فرهنگ اسدی). ، اشتلم: فریدون فرخ که با داغ و درد بگیتی درون دیده پرآب کرد... ز تور و ز سلم آمد این باد و دم که بر ایرج آمد از ایشان ستم. فردوسی
قلعه ای است در هرات و نام دیگر آن اشکلجه یا اسکلجو است. رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو چ تهران و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 372 و 373 و 375 شود
قلعه ای است در هرات و نام دیگر آن اشکلجه یا اسکلجو است. رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو چ تهران و تاریخ مغول تألیف عباس اقبال و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 372 و 373 و 375 شود